کرونا که آمد، روزهای اول ترسیدیم ، بعد که همخانه شدیم و رویمان به هم باز شد به رویش خندیدیم و او به ریشمان !
اما انگار نیت کرده اشکمان را دربیاورد . به درخواست ستاد کرونا: آستان قدس رضوی و بقاع متبرکه تعطیل شد.
قاب این خبر برای من ، پلک های به هم فشرده و ناراحت باباست که موقع بازکردن توی اشک چشمهایش نم خورده بود.
گویی نگاه هایش دعای فرجی بود که خسته و کوفته میخواند: "و أنقطع الرجاء."
راستش را بخواهی امید برای من تصویری ست از صحن انقلاب ! وقتی نگاه های مردی به خاطرم میآید که میانه حلقه خادم ها و ازدحام جماعتی که خبر شفای دختربچهش را که روی دست گرفته بود میدادند ، لبش میخندید و چشم هایش میگریست و قفل میشد روی گنبد خورشیدی که حالا چشمهای دخترکش را روشن کرده بود !
میگویند کرونا آمده و روال معمولی زندگی را بهم ریخته . روال معمول زندگی برای خانواده ما یک قانون بیشتر ندارد: هر تعطیلی و واقات فراغتی یه فرصت برای زیارت مشهدالرضاست مگر اینکه غیرش ثابت بشه !
امسال هم که ثابت شد خانه نشینی بهتر است، دل خوش میکنیم به هوای دیدن دوباره شبکه های ضریحش .
اما دیشب و دعای توسل حرم ، بغض همین خلوتی سقاخانه اسماعیل طلا که تا الان جای گلو تازه کردن بود، راه گلو را بدجور خفت کرده!
خدایی هوای بدیست، هوای گرفته دلمان بدون امام . خدایا حال و هوا و عاقبمان را به خیر کن!
آقا جان! به تو از دور سلام .
پ.ن: نقل این روزهاست که به جای دیدوبازدید عید از تلفن و وسایل ارتباطی استفاده کنید، تلفن حرم: 48888-051
پ.ن: پنجشنبه قراره ساعت 20 همه دست به دعای توسل بشیم به امید تموم شدن این روزها.انشالله
درباره این سایت